بهار عسليبهار عسلي، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

بهارزندگيمون

11 ماهگيت مبارك نازنين بيمار من

سلام ماماني با 7 روز تاخير دارم 11 ماهگيت رو تبريك مي گم. گل ناز من اين مدت به تو خيلي سخت گذشت.همش مريض بودي و چند بار سرما خوردي و اسهال استفراع داشتي تا اينكه درست روز 11 ماهگيت يعني 18 دي بيمارستان بستري شدي و ما چقدر نگران بوديم از چهارشنبه تا جمعه خيلي بهمون بد گذشت.مامانم هم كمكمون بود . ماماني الهي هميشه سالم باشي اصلا وقت سر خاروندنم ندارم.خيلي كار رو سرم ريخته ببخشيد به وبلاگت سر نمي زنم.عكساي بيمارستانت رو واست مي ذارم. راستي دخترم خيلي كاراي جديد انجام ميده مامانم ميگه اگه اين 1 ماه مريض نبئدي تا حالا راه مي رفتي.خيلي بامزه شدي ديگه تو خونمون حرف حرف شماست خانوووووم دست به ديوار مي گيري راه ميري .حلقه هات رو ميندازي . با ...
26 دی 1392

بدون عنوان

اين هم عكساي شب يلدا خونه عمو ستار كه تولد بابايي هم بود. اينقد شيطوني كردي كه همه چيزو از جلوي مهمونا جمع كرديم.من .بابايي هم تصميمگرفتيم كه ديگه مهموني نريم. كنار ميز ايستاده بودي وفقط انار مي خوردي.قربون اون انگشتات كه دونه دونه برمي داشتي وروجك من.           ...
3 دی 1392

بدون عنوان

دختر نازم اين عكسا رو اول هفته روز شنبه ازت گرفتم و حالا ديگه داره آخر هفته است كه دارم اين عكساي زيبا رو واست مي ذارم. بابايي برات مي خوند و منم با عجله عكس مي گرفتم آخه مثل هميشه ديرمون شده بود بايد مي رفتيم مدرسه. راستي امروز كه از مدرسه اومديم تب كردي والانم حالت خوب نيست فكر كنم دوباره داري دندون در مي آري .الانم روي ميز كامپيوتر جلوم نشستي و با آهنگاي سي دي خودت داري واسه ماماني نا ناي مي كني.           ...
3 دی 1392
1